جیبنجامین گروسونور با تشویق تماشاگران نزدیک به ظرفیت برای رسیتال خود و استقبال پرشور از آن، اکنون به عنوان یکی از آثار مورد علاقه ویگمور هال شناخته شده است. آخرین برنامه او – کارهای بوسونی، شومان، راول و پروکوفیف – هیچ یک از نمایش های جذابی را که قبلاً ویژگی منظم رسیتال های او بود، در بر نداشت، اگرچه هنوز چالش های فنی زیادی از آن نوع وجود داشت که او در گام هایش برمی داشت.
Le Tombeau de Couperin شاید نزدیکترین چیز به موسیقی صرفاً تزئینی در انتخاب بود، اگرچه برداشت گروسونور از موسیقی پیانوی راول هرگز به رنگ پاستلی و نفیس آنطور که گاهی ارائه میشود، نیست، بلکه چیزی بسیار حساستر و مستقیمتر است، حتی در این تمرینها در نوستالژی او همچنین با Jeux d’Eau به راول باز میگشت تا بهعنوان انکور خود، در اجرای نمایشی که مدیون لیست بود، همانطور که مدیون هر مفهومی از امپرسیونیسم موسیقی بود.
اما نیمه اول رونویسی بوسونی از Chaconne بزرگ از ویولن D مینور پارتیتا باخ، و شومان C ماژور Fantasie Op 17 چیزهای قدرتمندی بودند. Chaconne بازکننده فوقالعادهای بود، با توجه به عملکردی با عضله و قدرت فوقالعاده که همه پیش از آن را فراگرفته بود، و این شدت به Fantasie منتقل شد. با این حال، آن اثر کمی بیشتر از قدرت محض نیاز دارد، و گاهی اوقات خوانش گروسونور از بافتهای شفافتر و باس کمتر قاطعانهتر و حتی کمی محبت بیشتر در میانآهنگهای ترانهاش بهره میبرد، در حالی که صفحات پایانی خائنانه مارش مرکزی بود. آنقدر که از یک پیانیست با استعداد فنی انتظار می رود، کاملاً بی آلایش نیست.
اما سونات هفتم پروکوفیف، تابلوی مرکزی در سهگانه سونات دوران جنگ او، دقیقاً همان اجرای شدید و محرکی را دریافت کرد که میخواست، فقط در حرکت آهسته، با کنایههایش به ترانهای از اپ 39 لیدرکریس شومان و مهارت گروسونور، برای نفس کشیدن مکث کرد. هیچ چیزی را در فینال توکاتای پر هیاهو از دست ندهید.