من روابط را واقعا سخت می بینم. چگونه می توانم به مردم اجازه ورود بدهم؟ | روابط

دو راهی من یک زن مجرد 44 ساله هستم که در یک شغل مستمری کار می کنم که ترجیح می دهم در آن کار نکنم. من مالک خانه خودم هستم.

در گذشته مشکلاتی با سوء استفاده از مواد داشتم، اما برای غلبه بر آن کمک گرفتم و بیش از چهار سال است که تمیز و هوشیار بودم. اما سابقه اعتیاد من بخشی از هویت خصوصی من است – یعنی تعداد کمی در مورد آن می دانند.

از زمانی که هوشیار شدم، دوستانی را که در آن زمان می شناختم به دلایل مختلف رها کردم. حوصله و اعتمادی ندارم که خیلی به کسی نزدیک شوم. من روابط را کار سختی می دانم.

من الان بیش از دو سال است که مجردم. طولانی‌ترین رابطه‌ای که من داشتم فقط یک سال طول کشید قبل از اینکه پشت بام برود و مرد به همان سرعتی که به اینجا رسید رفت. یکی از شرکای سابق در تماس است. از رفتنش ناراحت شدم، به خصوص که می خواستم بچه دار شوم. بی فرزند بودن آزار روحی بزرگی است.

انگار دارم زندگی خودم را خراب می کنم. من نمی توانم آرام باشم، تسلیم شوم و اجازه دهم مردم وارد شوند. من خودم و بدنم را دوست ندارم. هرگز فکر نمی‌کردم در نهایت مجرد، تنها، بدون دوستان صمیمی و خانواده‌ای از خودم، والدینی که سالخورده باشند، بمانم. نمی دانم چگونه بر این موضوع غلبه کنم یا خودم را جمع و جور کنم و یک زندگی جایگزین بسازم که رضایت و معنا را برایم به ارمغان بیاورد.

پاسخ فیلیپا من کمی از شما می ترسم، زیرا وقتی ایمیل شما را می خوانم احساس عصبانیت می کنم. نمی دانم آیا در زندگی واقعی هم از شما می ترسم؟ نمی‌دانم که آیا بی‌صبری شما به بیرون درز می‌کند و مراقبت از مردم کار خوبی می‌کند؟ اغلب زمانی که ما یک حالت پیش‌فرض مانند خشم داریم، کار سرکوب کردن خلق دیگری را انجام می‌دهد. اگر این شما هستید، تعجب می کنم که چه احساسی پنهان است. غمگینی؟ ترس؟ تغییر طرز فکر سخت است، اما ممکن است.

وقتی بیش از حد تعمیم می‌دهم، افراد را به دو طرز فکر دسته‌بندی می‌کنم: سفت و سخت و انعطاف‌پذیر. انعطاف پذیر زمانی است که احتمال بیشتری وجود دارد که به افراد و رویدادها در زمان حال با شواهدی که پیش روی شماست پاسخ دهید. Rigid جایی است که شما فقط زمان حال را از دریچه گذشته می بینید. اگر سفت و سخت هستید، به این دلیل است که اتفاق بزرگی برای شما – یا احتمالاً برای والدینتان – رخ داده است که باعث شده آنها یا شما قانونی را وضع کنید که برای کمک به آنها وضع شده است یا از اتفاق بزرگی که در گذشته رخ داده جان سالم به در برده اید.

قوانین ممکن است چیزی شبیه این باشد: خودتان را برای خودتان نگه دارید. به هیچ کس نمی توان اعتماد کرد؛ روابط خیلی سخت است؛ هر اتفاق بدی که برای من می افتد تقصیر دیگری است. چنین قانون یا قوانینی ممکن است گاهی درست باشد یا حتی ممکن است یک بار شما را نجات داده باشد، اما برای هر موقعیتی در زندگی شما صادق نخواهد بود و اگر به آنها بچسبید، فرصت هایی را که برای یک زندگی خوب دارید محدود می کنید. .

اگر سفت و سخت هستید، نیازی نیست که به یکباره انعطاف پذیرتر شوید، می توانید در یک زمان کمی این کار را انجام دهید. می توانید چند کلمه در وسط یک کاغذ بنویسید که منطقه راحتی شما را نشان می دهد، سپس دور آن را خط بکشید. سپس دایره دیگری را با مداد بنویسید و فضایی را برای کشیدن یا نوشتن چیزهایی که نشان دهنده کوچکترین قدم دور شدن از منطقه راحتی شما هستند، بگذارید. سپس، در زندگی روزمره خود، انجام کارها، فکر کردن به چیزها، به چالش کشیدن خود برای عبور از آن خط را تمرین کنید. وقتی راحت شد، می‌توانید اولین دایره‌ای را که ترسیم کردید برای بزرگ‌تر کردن منطقه راحتی بکشید، یک دایره بزرگ‌تر در اطراف منطقه راحتی بزرگ‌شده بکشید و به راه خود ادامه دهید.

با خواندن ایمیل شما، حدس می‌زنم که چیزهایی خارج از منطقه آسایش شما که می‌توانید شامل آنها بشوید ممکن است عبارتند از: مهربان‌تر بودن در نحوه فکر کردن در مورد خود و بدنتان. بهره بردن از شک و تردید به دیگران جرات باز کردن چیزهایی که از آن عصبانی هستید. به احساسات آسیب پذیری زیر خشم خود نگاه کنید. یافتن قدرت در آسیب پذیری خود؛ با احساسی که می خواهید پنهان شوید و با آنها راحت تر شوید به جای اینکه بر اساس آنها عمل کنید، بمانید.

شما در این کار خوب خواهید بود زیرا قبلاً این کار را انجام داده اید – هوشیار شده اید. این به معنای تمرین با روشی جدید از زندگی بود. می توانید دوباره این کار را انجام دهید، فقط این بار تمرین می کنید قوانینی را که مانع شما می شوند کنار بگذارید. شما متوجه شده اید که دارید خود را خراب می کنید، این بسیار عالی است، زیرا تا زمانی که این آگاهی را نداشته باشید، تا زمانی که ندانید چه کاری انجام می دهید، نمی دانید چه چیزی را باید تغییر دهید.

بچه میخوای این به من نشان می دهد که شما عشقی برای دادن دارید. ابتدا عشق و تشویق به خود را تمرین کنید، جرأت کنید به خود امیدوار باشید که می توانید انعطاف پذیرتر، کمتر سفت و سخت تر شوید و اجازه دهید مردم وارد شوند. شما به مردم نیاز دارید. من نمی گویم یک تیم فوتبال را به کل اجازه دهید، اما معتادان گمنام و الکلی های گمنام را امتحان کنید، شاید در ابتدا آنلاین، و ببینید آیا می توانید با جرأت به اشتراک گذاری دوستی در آنجا پیدا کنید، همانطور که با من به اشتراک گذاشتید.

من الان از تو نمی ترسم فکر می کنم ترسی که شما از دیگران دارید را احساس می کردم. اجازه دادن به مردم شهامت می خواهد. خواندن این کتاب کلاسیک خودیاری را توصیه می کنم، ترس را احساس کنید و به هر حال آن را انجام دهید توسط سوزان جفرز

اگر سوالی دارید، یک ایمیل کوتاه به askphilippa@observer.co.uk ارسال کنید
موارد ارسالی تابع شرایط و ضوابط ما هستند