در آلمان، زمان در حال تغییر است. اما بسیاری ترجیح می دهند ساعت را به عقب برگردانند | آن مک الوی

جیچه چیزی آلمان است نقطه عطف، آخرین ضرب سکه در زبانی که به اسم مرکب معروف است؟ “تغییر زمان” اعلام شده توسط اولاف شولز، صدراعظم آلمان، پس از تهاجم روسیه به اوکراین در سال گذشته، مانند یک رعد و برق در سراسر کشوری که از زمان اتحاد در سال 1990، با مزایای پس از جنگ سرد شکوفا شده بود، غلبه کرد. سود سهام صلح، وضعیت آن به عنوان اقتصاد قدرتمند اروپا و تنظیم کننده واقعی ارز واحد، که فشارهای منطقه یورو را تحت فشار قرار می دهد.

بنا به دلایل واضح تجربه قرن بیستم، جمهوری فدرال امروزی موجودیتی است که با نقش خود به عنوان یک طرفدار خویشتن داری و چندجانبه گرایی محتاطانه راحت تر از اقدام قاطع است. بحران اوکراین این آرامش را منفجر کرد و از درون در مورد چگونگی واکنش و به چه قیمتی مملو شد. هفته گذشته، درز روزنامه فاش کرد که تعهد شولز مبنی بر تامین یک لشکر ارتش کاملا مجهز به ناتو در پاسخ به جنگ روسیه علیه اوکراین تا سال 2025 در حال شکست است. یادداشتی از رئیس ارتش در مورد اینکه آیا نیروهای وی می توانند «در نبردهای شدید» خود را حفظ کنند، تردید ایجاد می کند و می گوید که تنها می تواند «تعهدات خود در قبال ناتو را تا حد محدودی انجام دهد» (یک کم بیان استادانه در متن نوشته).

با گذراندن چند هفته گذشته به بررسی تکان‌های مربوط به ترتیبات امنیتی سیاسی و اقتصادی در یک سفر جاده‌ای برای مستند رادیو 4، متوجه شدم آلمانی‌ها در حال زندگی هستند. نقطه عطفنه فقط در سخنرانی ها و ناف نگری سیاست ها در پایتخت بلکه در تغییرات مشهود، چالش ها و تغییر انتظارات.

در ویلهلم‌هاون در ساحل دریای شمال، شناگران وحشی از ما استقبال می‌کنند، شناگرانی که اکنون در مقابل Höegh Esperanza، یک «واحد ذخیره‌سازی شناور و گازی‌سازی» ۳۰۰ متری – یا به عبارت ساده‌تر، کشتی‌ای که یک پایانه عظیم گاز طبیعی مایع (LNG) را فراهم می کند و گاز (از منابعی از جمله فرکینگ ایالات متحده) را جایگزین انرژی می کند که تا این اواخر از طریق معاملات با شرکت های تحت حمایت کرملین تامین می شد.

یک سیاستمدار محلی سوسیال دموکرات در مورد شیوه ای که وقتی یک دولت ائتلافی (سوسیال دموکرات ها، دموکرات های آزاد و سبزها) با قاطعیت عمل می کند، جای خود را به سرعت بخشیده است، مشتاق است. طرفداران محیط زیست که ما با آنها روبرو می شویم از “خیانت” سبزها که از تغییر سیاست حمایت کردند خشمگین هستند. آنها نگران آلودگی آب هستند و با برخی توجیهات ادعا می کنند که بسیاری از موانع معمول حفاظت از بین رفته اند.

گذشته و آینده نظامی کشور با هم برخورد می کنند، اغلب ناخوشایند اما به گونه ای که به ما یادآوری می کند که یک «تغییر در زمان ها» اغلب به زودی با وضعیت اضطراری دیگری جایگزین می شود. کشتی موزه در بندر به افتخار ورنر مولدرز (اولین خلبان در تاریخ هوانوردی که 100 هواپیمای دشمن را ساقط کرد در حالی که از فرانکو در جنگ داخلی اسپانیا و علیه فرانسه در جنگ جهانی دوم حمایت می کرد) نامگذاری شده است. در ارائه کمی نامشخص است که آیا او به عنوان یک خال نظامی شجاع دیده می شود یا یک شرمنده میراث.

رئیس فعلی نیروی دریایی آلمان یک تکنوکرات متواضع است که در همکاری با نیروی دریایی سلطنتی در پورتسموث آموزش دیده است و به من می گوید که حداقل تاکنون هیچ نقش فعالی برای نیروی او به جز حضور صلحبان ناتو در بالتیک وجود ندارد. اما او نگران است که آلمان نتواند به نیازهای جدید نیروی انسانی برای برآورده کردن انتظارات فزاینده از ناتو بدون بازگشت به درجه ای از خدمت اجباری، که در دوره مرکل لغو شد، پاسخ دهد، و سیاستمداران ترجیح می دهند از آن اجتناب کنند.

از بسیاری جهات، آلمان این کشور بوده است زیبای خفته از افسانه‌های گریم – زیبای خفته از فضل، منابع و استعدادها در همه چیز، از تولید خودرو گرفته تا کسب‌وکارهای متوسط ​​قابل اعتماد و استارت‌آپ‌های فناوری. در همان زمان، در طول سلطنت طولانی آنگلا مرکل به خواب رفت و در عین حال به دنبال معاملات بی‌ارزش (به بیان مودبانه) با مسکو و پکن برای حفظ جریان تجارت و رفاه (شکوفایی) مدل در مسیر. من با کارمندان ارشد دولتی در خدمت وزرای ارشد صحبت می کنم که فکر می کنند می توانند «سیاست اخلاقی در مورد روسیه یا چین انجام دهند، اما نه هر دو را به یکباره».

در حال حاضر، این در مورد اوکراین است. شولز در مورد اشتباهات راهبردی پیش از او صریح بوده است – “حساب مرکل” باعث شد رهبر سابق آلمان کنار گذاشته شود و روی خاطراتش کار کند. “بهانه های من” عنوانی است که توسط یکی از دشمنان حزب او پیشنهاد شده است.

با این حال، من کشوری را ترک کردم که مدت‌هاست به عنوان یک «آلمان دوست بدبین» تحسین می‌کردم و به شولز و همکارانش نیز از شک و تردید سود می‌برد. از آلمان خواسته شده است که از زمان تهاجم بیشتر و سریعتر از هر قدرت اروپایی دیگری تغییر کند. باید این کار را در مواجهه با افکار عمومی انجام دهد که تمایلی به پشت سر گذاشتن روزهای آسودگی ندارند و در بسیاری از موارد امیدوارند که یک فاج ناپیدا وضعیت موجود را بازگرداند.

نظرسنجی اخیر فورسا در مورد «آیا مشکلات اوکراین برای آلمان مهم است و آیا باید درگیر شود یا خیر» نشان می دهد که تنها 43 درصد موافق هستند (11 امتیاز نسبت به این زمان در سال گذشته کاهش یافته است). سال گذشته برای رسیدگی به شکاف‌های دفاعی بسیار ناچیز اتفاق افتاد (یکی از موارد عجیب این است که، همانطور که یکی از مقامات می‌گوید، “ما در واقع فراموش کرده‌ایم که چگونه پول خود را برای دفاع و تدارکات مناسب خرج کنیم… ما یاد می‌گیریم دوباره این کار را انجام دهیم.” .)

هر چند چرخ ها می چرخند. وزیر دفاع جدید، بوریس پیستوریوس، هفته گذشته اعلام کرد که برلین به سرعت درخواست لهستان را برای ارسال مجوز به اوکراین برای ارسال 5 فروند جنگنده دوران جنگ سرد میگ 29 که در سال 2004 از برلین خریداری کرده بود، موافقت کرده است. پس از اتحاد، از قضا. مدرکی که می توان به آلمان اعتماد کرد! پیستوریوس را مشاهده کرد و با توجه به تاخیر در ارسال تانک، حرکتی جسورانه انجام داد. اما همه اینها جنبه جزئی شخص ثالث دارد و لهستان ممکن است به هر حال پیش رفته باشد، زیرا رویدادها موازنه قدرت اروپا را تغییر می دهند.

این فقط معما را عمیق‌تر می‌کند: آلمان دقیقاً برای انجام چه کاری و چه زمانی می‌توان به آن اعتماد کرد؟ درگیری ها منتظر جستجوی طولانی روح نیستند. نقطه عطف به ناچار اتفاق افتاد نه انتخاب با افزایش ریسک، خطرات و پاداش ها نیز افزایش می یابد. “نوبت ها” تازه شروع شده اند.

آن مک الوی سردبیر اجرایی در سیاسی و ارائه می کند اختراع مجدد آلمان در 18 آوریل ساعت 8 شب در رادیو بی بی سی 4 و صداهای بی بی سی