آرقابت ny با جایزه ای که ارزش داشتن را دارد، تقلب ها را جذب می کند. این به همان اندازه که در مورد ورزش صادق است در مورد سیاست نیز صادق است. اینکه آیا تقلب ها موفق می شوند یا نه به ترکیبی از مقررات و فرهنگ بستگی دارد. باید قوانینی وجود داشته باشد که توسط نهادهای مستقل اجرا شود، اما همچنین باید اخلاقی برای احترام به قوانین وجود داشته باشد که توسط وجدان نظارت می شود.
معرفی شناسه اجباری رای دهنده برای انتخابات محلی در انگلیس در این هفته مضاعف است زیرا قصد غیر شرافتمندانه ای را در اقدامی به منظور تقویت قوانین قاچاق می کند.
روی کاغذ، این درخواست که رای دهندگان مدارک عکاسی نشان دهند که همانی هستند که می گویند هستند، محافظت در برابر تقلب است. در واقعیت، خنثی شدن جرم – دروغ گفتن در مورد نام شما برای سرقت برگه رای دیگران – بسیار نادر است.
این یک راه دست و پا گیر برای تقلب در نظرسنجی است. هر جعل هویت نتیجه را تنها با یک رای تغییر می دهد. برای دستیابی به نتیجه، یک کمپین تقلب به ارتشی از دروغگویان سریالی نیاز دارد، احتمالاً با چندین لباس مبدل.
یک راه ساده تر برای ایجاد انحراف در انتخابات این است که رای دادن برای برخی افراد سخت تر شود. بر اساس قوانین جدید، بازنشستگان هر دو در صورت نشان دادن کارت اتوبوس خود مجاز به شرکت در رای گیری خواهند بود. افراد جوانی که دارای سند مسافرتی معادل باشند، برگردانده می شوند. نوار شناسه قابل قبول برای رای دهندگان مسن تر پایین تر است زیرا آنها محافظه کار را کج می کنند.
پیش بینی تأثیر این نیرنگ سخت است. نه زیاد، شاید اما تغییر قوانین یک مسابقه به روش هایی که برای ضرر دادن به یک طرف طراحی شده است، تقلب است، حتی اگر آن طرف همچنان خوب عمل کند. دشوارتر کردن رای دادن، تعداد صداهایی که در یک انتخابات شنیده می شود را محدود می کند. این یک فرض معقول است که موانع جدید بر سر راه مشارکت دموکراتیک مانع کسانی خواهد شد که از قبل احساس میکنند در فرآیند سیاسی به حاشیه رانده شدهاند. تشویق به پرهیز راهی برای تقویت قدرت فعلی است.
این موارد از نظر استانداردهای بین المللی تخلفات انتخاباتی کم درجه است. بریتانیا کشوری نیست که مراکز رای گیری در آن مناظر پانتومیم باشند تا خودکامگی برخی مستبدان را چاپ کند. آرای روز پنجشنبه آزادانه داده خواهد شد و منصفانه شمارش خواهد شد.
محافظهکاران در مقایسه با جمهوریخواهان ایالات متحده، که موقعیتشان در کنگره با سرکوب تهاجمی رأیدهندگان و محدودیتهای سرکوبشده، تقویت شده است، آماتورها را در اختلاس دموکراتیک مشغول میکنند. اما با توجه به اینکه محافظهکاری بریتانیا چقدر از آن سوی اقیانوس اطلس در زمینه تکنیکها و ایدئولوژی مبارزات انتخاباتی وام گرفته است، این مقایسه چندان دلگرمکننده نیست.
دوختن انتخابات یک گرایش چپ یا راست نیست. مردمی که قدرت را دوست دارند، صرف نظر از دکترینی که در وهله اول آن را برایشان به ارمغان آورد، از این ایده که آن را از دست می دهند، ناراحت هستند.
چسبیدن به آن برای ظالمان با ابزارهای سرکوب دولتی در کشورهایی که سابقه انتقال مسالمت آمیز بین رژیم ها کم یا بدون سابقه دارند، آسان است. در دموکراسیهای مستقر که تحت حاکمیت قانون هستند، روشهای براندازی باید ظریفتر باشند.
هنگامی که حامیان دونالد ترامپ در 6 ژانویه 2021 به ساختمان کنگره یورش بردند، با انعطاف پذیری قانون اساسی ایالات متحده و فرهنگ نظم دموکراتیک که هنوز هم قادر است به اندازه کافی وجدان جمهوری خواهان را برای انکار شورش تحریک کند، شکست خوردند.
اما این پادمانها برای رد صلاحیت ترامپ از یک نامزدی دیگر در کاخ سفید با یک پلتفرم انکار که در سال 2020 شکست خورد کافی نیست. .
سیاست بریتانیا آنقدرها قطبی نیست. اگر محافظهکاران در انتخابات بعدی شکست بخورند، هیچ گروهی به عوام هجوم نمیآورند تا اصرار کنند که ریشی سوناک در رتبه ۱۰ بماند.
زمانی که پاییز گذشته دولت لیز تراس از هم پاشید، تقریبی کم رنگ از انکار ترامپ در کارزار نمایندگان محافظه کار برای بازگرداندن بوریس جانسون به داونینگ استریت وجود داشت. عقل حاکم شد.
جانسون تظاهر نمیکند که هنوز در قدرت است، اما هیچ مسئولیتی برای سقوط خود نمیپذیرد. او وقایع تابستان گذشته را بهعنوان یک وحشت اسپاسمآمیز از سوی همکاران لیلیگرا که بیش از حد به نظرسنجیها واکنش نشان میدادند، روایت میکند، که در پاسخ به رسواییهای ساختگی و تهمتها علیه یک رهبر بیسرزنش کاهش یافته بود.
این پیکربندی غیرقابل قبول رویدادها با استخدام سو گری، مقام ارشد سابق دفتر کابینه که در مورد پارتی گیت تحقیق می کرد، به عنوان رئیس ستاد کایر استارمر، پیچیدگی توطئه آمیزی پیدا کرد. این حرکت بیسابقه نبود، اما به سختی تبلیغی برای بیطرفی خدمات ملکی بود.
جانسون آن را بهعنوان شواهدی که نشان میدهد وایت هال در تمام مدت در خدمت مخفیانه به مخالفان علیه او تحریک میکرد، محکوم میکند. نقص در این نظریه این است که او به دلیل شرکت در مهمانی های قرنطینه گناهکار بود و به دلیل نقض قوانین یک اخطار جریمه ثابت دریافت کرد. مردم علیه او مخالفت کردند زیرا حقایق را دیدند و نوع مرد او را فهمیدند. همچنین، جانسون مدعی شد که گزارش گری هنگام انتشار برای اولین بار او را تبرئه کرده است، در این صورت او باید پیش نویس آن را در خیانت به ماموریت خود به عنوان یک مامور مخفی کارگری تهیه کرده باشد.
الگوی رهبر سابق حزب محافظهکار از کارمند وظیفهشناس، کسی نیست که از یکپارچگی سیستم دفاع میکند، بلکه کسی است که در قالببندی آن به هوسهای نخستوزیری مهارت دارد. کسی مثل سر سیمون کیس
منشی کابینه در گزارش هفته گذشته آدام هپینستال کی سی، در مورد استخدام ریچارد شارپ به عنوان رئیس بیبیسی در همان زمانی که او در حال میانجیگری یک طرح نجات مالی شخصی نامطلوب جانسون بود، ظاهری مبهم و مبهم داشت.
هپینستال جلسه ای را بین کیس و شارپ توصیف می کند که در آن تضاد منافع مورد بحث قرار گرفت، اما هیچ صورتجلسه ای گرفته نشد. هر دو مرد خاطرات مبهم این قسمت را بیان می کنند.
آنتونی سلدون، جدیدترین بیوگرافی جانسون، گزارش می دهد که کیس علیرغم اینکه هرگز اداره ای را اداره نکرده بود، به بالاترین شغل خدمات ملکی ارتقا یافت، زیرا هیچ نامزدی که واجد شرایط مناسبی بود به خواست دومینیک کامینگز، که در آن زمان فرماندهی شماره 10 را بر عهده داشت، تسلیم نمی شد. حساب های خصوصی. نحوه خدمت کیس به جانسون مرا به یاد مدیران شرکت ضبط می اندازد که با خجالت عادات خود ویرانگر بزرگ ترین ستاره هایشان را فعال می کنند تا نمایش را در جاده ها حفظ کنند، زیرا نمایش همچنین حرفه آنهاست.
این چیزی نیست که خدمات ملکی برای آن انجام شود. اما حفظ عملکرد آن به عنوان یک ماشین غیرحزبی برای ارائه سیاست های دولتی در فرهنگی که خلوص ایدئولوژیک را بر صلاحیت اداری ارج می نهد و تناسب مقام را در اطاعت از رهبر حزب می سنجد، سخت است.
انگیزه حزبی برای تسخیر خدمات ملکی – و بی اعتبار کردن بخش هایی که در برابر دستگیری مقاومت می کنند – نشانه فساد گسترده تر سنت ها و نهادهای دموکراتیک توسط پوپولیسم برنده همه چیز است.
این کاهش روحیه کثرت گرایی است که به احزاب رقیب اجازه می دهد تا برای قدرت رقابت کنند و از دو چیز مطمئن باشند. اول، یک حزب شکست خورده اقتدار مشروع دولت را به رسمیت می شناسد. دوم، حزب برنده قوانین را تغییر نمی دهد تا بازنده ها را از قدرت ببندد. یکپارچگی سیاست های انتخاباتی بر این دو ستون اعتماد استوار است. خوشبختانه آنها هنوز در بریتانیا ایستاده اند. اما آنها صاف نمی ایستند.