تیدر اینجا کلیشههای سختگیرانهای در کنار دزدیهای زیانبار خودآزاری در این فیلم خردهپایه درباره امدادگران نیویورک، به کارگردانی ژان استفان سووایر و اقتباس از رمان شانون برک، آورده شده است. آژیرهایی که فریاد میزنند و چهرههایی متاثر میشوند، آنها با تیراندازیهای گروهی، تهاجمات خانگی، بیخانمانهایی که میمیرند و معتادانی که در چاهکها به دنیا میآیند، با یک شب تاریک دیگر مبارزه میکنند. آنها اغلب کارهای بیهوده مراقبت از اجساد کشف شده در ساختمان های در حال پوسیدگی، احاطه شده توسط مگس های سیاه را بر عهده دارند – اما آیا همه بیماران دیگر فقط اجساد در انتظار نیستند؟ و بنابراین مگس های سیاه وحشت شروع به وزوز کردن در مغز آنها می کنند.
تای شریدان در نقش اولی، تازهکار استاندارد هالیوود، مرد جوان آمبولانسی با چهره تازه از کلرادو (از همه مکانهای بیگناه و غمانگیز) نقش اولی را بازی میکند که به سبک قدیمی با یک قدیمیسنگ گریزل جفت شده است. این جین روتکوفسکی کاملاً دیده شده، با نام مستعار “Rut” است، کهنه سرباز یک میلیون وحشت، از جمله 11 سپتامبر، با بازی شان پن. دعوا بین بچه ها در خانه ایستگاه شروع می شود و مایک تایسون به عنوان رئیس بداخلاق ظاهر می شود که باید همه را در صف نگه دارد.
اولی بیچاره در اولین روز خود در هرج و مرج وحشت می کند، اما روت شوکه شده به او ترحم می کند، مراقب او است و شریک زندگی او می شود، ویرژیل دلواپس دانته اش در دوزخ سیب بزرگ. البته اولی میآید تا روت را بپرسد، اما آیا باید او را بپوشاند؟ اولی یک دانشجوی پزشکی است که این کار را انجام می دهد تا قبوض را در حالی که برای امتحان مجدد پزشکی آماده می کند پرداخت کند و البته هیچ جایزه ای برای حدس زدن اینکه آیا وحشت این شغل در روح او رخنه می کند یا خیر وجود ندارد. سپس از آن عبور خواهد کرد تا به بزرگسالی دلسوزتر و بالغ تر تبدیل شود.
مقایسه آشکار با درام پیراپزشکی مارتین اسکورسیزی به نام Bringing Out the Dead از سال 1999 است که توسط پل شریدر نوشته شده است، با نیکلاس کیج به عنوان مرد اضطراری که اجازه می دهد کار به او برسد، و شریدان قبلاً نقش یک چهره تازه کار را در مقابل اسکار آیزاک بازی کرده است. در فیلم قمار شریدر The Card Counter. اما بلک فلیز صرفاً با ایده های قدیمی معامله می کند. در مورد شخصیت های زن، به نظر می رسد هیچ امدادگر زن در نیویورک وجود ندارد. بیماران زن هستند و اولی یک دوست دختر (راکل ناو) دارد که رابطه اش با او تیره می شود، و روت یک همسر سابق (کاترین واترستون) و یک دختر دارد که به آنها بدش می آید – اما امدادگر بودن در این فیلم یک گوزن است. مهمانی – جشن.
فیلم لحظات خود را دارد، تا حد زیادی درک وحشتناک اولی در مورد یک حقیقت وحشتناک در تجارت امدادگران. که یک جنبه اتانازی ناشناخته در این کار وجود دارد، دنیایی مخفی که اجازه می دهد موارد بدون امید در پشت آمبولانس بمیرند تا کل تجارت زنده بماند. اما در کل علائم حیاتی این فیلم عالی نیست.