تیچادر او در گوشه اتاق تمرین یک ماجرای سفید مایل به سفید و بدون استخوان است که به ندرت آنقدر قوی به نظر می رسد که بتواند در برابر باد شدید مقاومت کند، چه رسد به باد زوزه آور در دامنه کوه وایومینگ. اما، به نقل از MTV Cribs، جادو اتفاق می افتد. انیس دل مار و جک توئیست گلهداران گوسفند در اینجا در برابر سرما کنار هم میآیند و رفاقتشان به میل تبدیل میشود. بنابراین یک رابطه عاشقانه آغاز می شود که در طول چند دهه آینده زندگی آنها را تحت سلطه قرار می دهد، حتی اگر آنها راه خود را انتخاب کنند و با زنان ازدواج کنند.
کوه بروکبک قبلاً از صفحه (داستان کوتاه آنی پرولکس در سال 1997) به نمایش درآمده است (فیلم برنده اسکار آنگ لی در سال 2005). اکنون به روی صحنه میآید که توسط اشلی رابینسون اقتباس شده است و لوکاس هجز، ستاره جوان بزرگ منچستر کنار دریا، در نقش انیس به کفشهای گاوچران هیث لجر فقید میرود. نقش جک، نقشی که توسط جیک جیلنهال ابداع شد، مایک فیست است که در داستان اخیر استیون اسپیلبرگ در وست ساید نقش ریف را بازی میکند.
رابینسون، اهل کارولینای جنوبی که اهل کارولینای جنوبی است، جلوی دیواری مینشیند که با تصاویر تکرنگ واضحی از منظره وایومینگ پوشانده شده است، که به عنوان یادآوری مفید از محیط وحشیانه ایزوله نمایشنامه عمل میکند. کارگردان جاناتان باترل و آهنگساز دن گیلسپی سلز، از همکاران موزیکال خیره کننده Everybody’s Talking About Jamie، به او ملحق می شوند که به سرعت تاکید می کنند که انیس و جک هیچ یک از افراد نمایشی را انتخاب نخواهند کرد. “می توانید تصور کنید؟” باترل با وحشت می گوید.

چرا که نه؟ سلز توضیح میدهد: «یک آهنگ به مخاطب اجازه میدهد تا گفتگوی درونی داشته باشد. اما این بچه ها این را ندارند. آنها گیر کرده اند. هیچ راهی برای نوشتن آن لیبرتو وجود ندارد. کاری که ما می توانیم انجام دهیم این است که شعر آنی پرولکس را برای شما بیاوریم. آنگ لی در فیلم با فیلمبرداری این کار را انجام داد. در اینجا ما این کار را از طریق موسیقی انجام می دهیم.»
در طول نمایش، یک رقیب کانتری، با نوازندگی ادی ریدر مو شعلهای از Fairground Attraction، با همراهی یک گروه پنج نفره روی صحنه اجرا خواهد کرد. او میگوید: 13 آهنگ اصلی که سلز نوشته است، «در مورد عمل صحبت میکنند بدون اینکه آن را روایت کنند. آنها یک دنیا را تداعی می کنند.» موسیقی بخش اصلی دیدگاه رابینسون بود که شش سال پیش شروع به نوشتن نمایشنامه کرد. او به من میگوید: «من سعی میکردم بفهمم چگونه میتوانم چشمانداز درونی انیس را که واقعاً چیز زیادی نمیگوید، ثبت کنم. “موسیقی این توانایی را دارد که با گذشت زمان و بزرگی فضا ارتباط برقرار کند و در کنار هم قرار گرفتن قوی با زبان پراکنده و خشن شخصیت ها فراهم کند.”
این کلمات در زمینی بود که او به Proulx گفت، که می تواند یک مشتری فریبنده باشد. او که اکنون 87 سال دارد، 9 سال پیش به پاریس ریویو گفت که آرزو میکرد هیچوقت کوه بروکبک را نمینوشت، زیرا تمام داستانهای فریبنده طرفداران الهامبخش آن بود. اما چند ساعت پس از دریافت پیشنهاد رابینسون، او موافقت کرد. به او گفت: مال توست. “برو.”

نتیجه هیچ فاکسی از فیلم نیست. با ورود به سالن، تماشاگران تئاتر مردی شصت و چند ساله را میبینند که روی صحنه خوابیده است – این انیس مسنتر است که در سرتاسر حضور دارد و به خود جوانترش نگاه میکند. باترل می گوید: «این اساساً یک بازی خاطره است. “این در مورد پشیمانی عمیقی است که انیس هنوز به آن ادامه می دهد. مردم اغلب می گویند کوه بروکبک یک داستان عاشقانه است. فکر نمی کنم اینطور باشد. این داستان ترس است، و اینکه چگونه عشق را فاسد می کند.» او از همان صفحه سرود دیانا اوسانا می خواند که با همکاری لری مک مورتری این فیلم را نوشت و در سال 2006 گفت که این فیلم مربوط به “دو همجنس گرا آشکارا خیلی می ترسند که واقعاً به عشق خود متعهد شوند، بنابراین فرار می کنند و با زنان ازدواج می کنند. از ترس یک زندگی ناتمام داشته باشید.»
اما کارگردان علاقهای به آن برچسب «گی» ندارد. او میگوید: «من برنامه همجنسبازی ندارم. من می خواهم این نمایشنامه جهانی باشد. من نمیخواهم آن را جا افتاده احساس کنم.» مطمئناً او استدلال نمی کند که شخصیت ها همجنس گرا نیستند؟ این وظیفه من نیست که هویت کسی را مطرح کنم. انیس میتواند مردی مستقیم باشد که مذاکرات پیچیدهای در مورد تمایلات جنسی خود دارد.» سلز موافق است: «البته، این در مورد دو مرد است که عاشق می شوند و رابطه جنسی دارند. اما یک نکته ظریف نیز وجود دارد. به همین دلیل است که ما تمایلی به رفتن نداریم، “اوه این یک داستان عجیب و غریب است.”
همه اینها مستقیماً از کتاب راهنمای فروش محصولات LGBTQ+ هالیوود آمده است. به پوستر درام Longtime Companion («یک فیلم سینمایی برای همه») یا تریلر Trilogy آهنگ مشعل («این فقط درباره مقداری مردم – درباره همه است») یا تام فورد فیلم خود را «یک مرد مجرد» («این یک داستان همجنسبازی نیست» را وصل میکند. رابینسون یک اقتباس حساس نوشته است و تیم توجیه میشود که بخواهند آثارشان به طور گسترده دیده شود. با این حال، آنها نباید تعجب کنند، اگر مخاطبان عجیب و غریب از چنین انکارها خسته شوند، و شروع به تعجب کنند که چرا موضوع کوهستانی جنسیت به یک تپه خال کوچک تبدیل می شود.