اسنقرهای و خالخالی، شاید ملیلهای از مخمل پروانهخورده، یا دیوارههای غار پرآب: مجموعهای برای اپرای ملی انگلیس سمفونی ترانه های غمگین، صحنه ای از سمفونی شماره 3 گورکی (1977) به نمرات کامل زیبایی و رمز و راز دست یافت. با شروع موسیقی، آهنگ ساده ای که روی کنترباس های تنها غرغر می کرد، این فضای داخلی مرموز به آرامی شروع به مواج شدن کرد. مرحله به شکل یک رحم ظاهر شد که در اسکن اولتراسوند دیده می شود. مایع آمنیوتیک هرگز آنقدر با کلاس به نظر نمی رسید. در گوشه ای، جسد مرده ای روی چرخ دستی خوابیده بود. مادری (نیکول شوالیه، سوپرانوی آمریکایی) در سوگ پسر بالغ خود، از زمان تولد تا مرگ، عزادار شد.
بلافاصله خواهید دید که شادی در افق نیست. همانطور که کارگردان و طراح ایزابلا بایواتر آن را توصیف می کند، این یک اینستالیشن است – سه وجهی از سه جنبه غم و اندوه، سه داستان خرد مرگ خشونت آمیز و از دست دادن. مریم باکره از پسر مصلوب شده خود می نالد. پیامی روی دیوار سلول گشتاپو در طول جنگ جهانی دوم نوشته شده است. مادری به دنبال پسرش که در شورش سیلزی کشته شده است.
برای شناخت اهمیت این سمفونی در تاریخ موسیقی اخیر به برخی زمینه ها نیاز است – هیچ ربطی به صحنه پردازی ENO ندارد اما در عین حال مهم است. آهنگساز لهستانی هنریک گورککی (1933-2010) تکنیک های آوانگارد دهه های جوانی خود را قبل از اینکه دیگر آهنگسازان جرات کنند کنار گذاشت. حال و هوای مذهبی این اثر با عقاید ضد مذهبی کمونیسم جنگ سرد در تضاد بود. این فیلم که بهعنوان شیطنتآمیز و آهنگین کنار گذاشته شده بود، نادیده گرفته شد تا اینکه در سال 1992، خواننده سوپرانو داون آپشاو، آن را در Nonesuch، به رهبری دیوید زینمن، به یاد قربانیان هولوکاست ضبط کرد. با کمک حمایت کلاسیک FM در هفته اول ایستگاه، میلیونها نفر فروخت، سرود و تقلیدکنندگان «مینیمالیست مقدس» را تولید کرد و باعث کاهش سختگیریهای آوانگارد پس از جنگ در موسیقی کلاسیک شد. از آن زمان تا کنون هیچ اثری چنین تأثیری نداشته است.
این سمفونی که با وضوح و گرمی توسط ارکستر ENO به رهبری لیدیا یانکوفسکایا نواخته شد، مثل همیشه بیتأثیر به نظر میرسید. سبک مودال و صدای زهی ملایم و لایهای آن، بدون انفجار در روح شنونده نفوذ میکند. کار به سختی یک ساعت طول می کشد، و صحنه پردازی Bywater، با پشتیبانی از طرح های ویدئویی روبرتو ویتالینی، نورپردازی جان دریسکول و کارگردانی حرکت دن اونیل، بی نقص بود. تعیین اینکه آیا در یک سالن اپرا منطقی است یا به موسیقی اضافه شده است، دشوارتر است. برخی از کارهای هوایی دل به دهان و تبدیل شوالیه به فرشته ای بالدار، منظره ای بدیع و به آرامی در حال باز شدن را ایجاد کرد. هشدار اسپویلر: ممکن است احساس ناراحتی کنید.
دو گونه از مالر توانایی خود آهنگساز در نوشتن سمفونیهای غمانگیز را به ما یادآوری میکند، اما در مورد سمفونی شماره 3 او (1896)، موسیقی نیز میدرخشد و ویرانی را با جشنهای بهار و صدای کودکان جبران میکند. تحت رهبری مدیر موسیقی آن، واسیلی پترنکو، ارکستر فیلارمونیک سلطنتی این اثر کجرو و باشکوه را به عنوان بخشی از سیکل سه سمفونی کرال مالر در آلبرت هال اجرا کرد. پر از جزئیات واضح و با تکنوازی بخش قابل توجه (ویولن، ترومبون، ابوا، بوق پست خارج از صحنه)، شش موومان سمفونی به طرز جذابی افزایش یافتند، حتی اگر شدت کار گاهی اوقات کمی خنک به نظر می رسید. در میان ارکستر، هانا هیپ، میزانسن سوپرانو، «O Mensch» فریدریش نیچه را با طنین درخشانی خواند: «ای مرد! حواستان باشد… دنیا عمیق است!… اندوهش عمیق است.»

گروه کر پسران تیفین – تقریباً 60 پسر – در طول انتظار طولانی تا لحظه رسیدن آنها به موومان ماقبل آخر، توجه بینظیری به خود معطوف کردند. سپس به عنوان یکی، خود را به ناقوس های شاد و آسمانی تبدیل کردند و “بیم، بم، بیم، بم” را می خواندند که گویی یک فعالیت کاملاً منطقی و مطلوب است. صدای زنان گروه کر فیلارمونیا از نظر روحیه و تعهد با آنها مطابقت داشت. فینال Adagio لحظه ای است که ما در این اثر پیش بینی می کنیم: مطالعه ای در مورد آرامش و آرامش، مطمئناً کامل ترین موسیقی که مالر نوشته است (بحث کنید، اما نه اینجا). پترنکو و RPO تمام عشق و ترحم را از این موسیقی به وجود آوردند، برنجی آکوردهای اصلی پایدار را آغاز کرد، دو تیمپانیست که جملات تاکیدی پایانی خود را به صورت فورتیسیمو یکصدا می کوبیدند، و کار را به پایان شعله ور می برد.
با این صدا که هنوز در گوشم زنگ می زند (و این پایان همیشه برای روزها صدا می کند)، من آن را شنیدم ارکستر فیلارمونیک لندن مالر آداجیوی متفاوتی را بازی کنید، که او نیز با نوحه ای صمیمانه، از سمفونی دهم ناتمام او (ویرایشگر اروین رتز) همراه است. این به دنبال سمفونی 2 (2015-2016) – که به افتخار پناهندگان غرق شده در دریای مدیترانه نوشته شده است – و کنسرتو شماره 1 ویولن شوستاکوویچ، که جولیان راچلین با هنرنمایی شگفتانگیز نواخته شد، دنبال شد. این اولین برخورد من با کلاوس ماکلا در کنسرت بود. رهبر ارکستر فنلاندی، 27 ساله، رشد چشمگیری داشته است و در حال حاضر چندین شغل از جمله رهبر ارکستر فیلارمونیک اسلو، مدیر موسیقی ارکستر پاریس و از سال 2027، رهبر ارکستر کنسرتگبوو آمستردام دارد.

با توجه به این همه موفقیت زودرس، جای تعجب نیست که Mäkelä در حال حاضر نظرهای تندی را به خود جلب کرده است. به نظر من او دقیقاً میدانست که دارد چه میکند، مخصوصاً در خواستههای گرهدار لارچر. از پشت، تقریباً میشد حدس زد که او بدون صدا چه رهبری میکرد، حرکات او بسیار زیاد است. برای شنیدن بیشتر متاسفم
رتبه بندی ستاره ها (از پنج)
سمفونی ترانه های غمگین ★★★★
RPO/Petrenko ★★★★
LPO/Mäkelä ★★★★