تیاو رئیس شرکت سلطنتی شکسپیر، شاه چارلز سوم، ممکن است از اجرای این شرکت، پیش از تاجگذاری، نمایشنامهای درباره یک پادشاه انگلیسی در یک ازدواج دوم مشاجرهآمیز و که در آن «سوگند وفاداری» به موضوع تبدیل میشود، متحیر شود. شیطنت جمهوری خواهان بعید به نظر می رسد: سیمبلین به عنوان وداع در RSC با کارگردان هنری در حال جدایی گرگ دوران برنامه ریزی شده بود، که سرانجام تنها نمایشنامه شکسپیر را برای فرار از او روی صحنه می برد.
دوران به عنوان آخرین حاضر، کتاب درسی-خاطرات فوقالعادهای به نام شکسپیر من منتشر کرده است، که توضیح میدهد چگونه تمرینها با بازنویسی هر سطر در گفتار مدرن توسط بازیگران آغاز میشود و معانی را که باید در شعر آشکار شوند، مهر و موم میکنند. این باید در مورد سیمبلین سخت بوده باشد، یک بازی بسیار دیرهنگام با شعرهای گره خورده و طرحی چنان پیچیده که برخی تولیدات راوی روی صحنه را اضافه می کنند.

یک پیروزی برای روش دوران این است که هرگز در مورد اینکه کیست یا تظاهر به کیست شکی وجود ندارد. و توجه علمی او به متن با تقسیم غیرمعمول به سه بخش نشان داده شده است. در The Wager، Posthumus تبعید شده در ایتالیا یک چالش ترسناک را می پذیرد که همسر انگلیسی اش، ایموجن، تسلیم تلاش برای اغواگری توسط نجیب زاده یاچیمو نشود. بخش دوم، ولز، پیامدهای شرط بندی جنسی، خنده دار و وحشتناک، در اطراف غار میلفورد هاون را نشان می دهد. جنگ به نحوی شش صحنه عجیب و غریب آخر را منسجم می کند که در آن، از طریق سردرگمی انسان یا مداخله الهی (طراحی طلاکاری شده خیره کننده توسط استیون بریمسون لوئیس)، هویت ها تغییر می کنند و «مرده» ازدواج می کند.
کتاب دوران به این نکته اشاره میکند که سیمبلین در شکسپیر رکورددار 10 شخصیت است که توجه ما را به خود جلب میکند. دوران از این صمیمیتها برای جذب مخاطب استفاده میکند و همچنین این احتمال را افزایش میدهد که شکسپیر به پایان تئاتر رسیده است و دیدگاههای درونی رمانها را پیشگویی میکند (هنوز یک قرن به زبان انگلیسی فاصله دارد). آنقدر در این صحنهپردازی، یاچیمو شیطانی جیمی ویلکس است که برای جمعآوری شواهد جنسی به دور یک زن خوابیده میچرخد، که به شکسپیر میگوید نفس گرم جان وبستر را که صاحب آن لحن تاریک است، حس میکند.
سیمبلین پیتر دی جرسی بی خودانه ضعف و بیماری را نشان می دهد، گفتار لخته شده با سرفه، تا زمانی که با تغییر قدرت، صدای کامل و باشکوهی را آزاد می کند. ایموجن امبر جیمز در عشق و جنگ قابل قبول است و طرح بالقوه زن ستیزانه را با شورشی بودن تا قربانی بودن به چالش می کشد. کلوتن، شاهزاده خنده دار کانر گلین، یک برکسیتر اولیه است که انزوای مردانه بریتانیا را سرود می دهد.
اگر پادشاه جدید بیاید RSC خود را در این مورد ببیند، پس از مسائل خانوادگی ناکارآمد، از پیشبینی سیمبلین در مورد بریتانیایی که «در صلح و آرامش و فراوانی شکوفا خواهد شد» لذت خواهد برد، هرچند (ویرانکننده) تنها پس از اتحاد مجدد اروپا. دوران با کنار گذاشتن تاج خود، برای کارگردانان شکسپیر آینده الگویی از وضوح و هوشمندی در احیای آثار کلاسیک باقی می گذارد.