من همه طرفدار رالز هستم، اما حزب کارگر نباید ریشه های سوسیالیستی واقعی خود را فراموش کند | کار یدی

دنیل چندلر نظریه عدالت جان رالز را به عنوان دیدگاهی برای حزب کارگر پیشنهاد می کند (اگر حزب کارگر بخواهد موفق شود، نه تنها به سیاست های جدید، بلکه به یک فلسفه کاملاً جدید نیاز دارد، 14 آوریل). این یک دیدگاه رادیکال و شریف است، اما به طور دقیق، نه سوسیالیستی. نظریه رالز مبتنی بر سنت «قرارداد اجتماعی» در نظریه سیاسی است.

آن سنت، یک آزمایش فکری را به عنوان فرض اساسی خود، با افراد خودخواه که بر سر نهادهای سیاسی (و در مورد رالز اجتماعی و اقتصادی) چانه زنی و توافق می کنند تا به «جنگ همه علیه همه» پایان دهند، می سازد. رالز تصور می کند که این معامله در “موقعیت اصلی” در پشت “پرده جهل” صورت می گیرد، که برای اطمینان از اینکه معامله برای همه عادلانه خواهد بود و هیچ فردی نمی تواند نهادهایی را انتخاب کند که به خود امتیاز می دهند، طراحی شده است. تکرار، نظریه عدالت او به مثابه انصاف در مبانی خود یک نظریه فردگرایانه است.

اما سنت سوسیالیستی، مسلماً در بریتانیا، بر پایه‌های کاملاً متضادی بنا شده است. فرض می کند یا به دنبال ایجاد شهروندانی با گرایش به جامعه، خدمات و نوع دوستی است. اصطلاح «سوسیالیسم» در اوایل قرن نوزدهم پدیدار شد و معنای خود را در نقطه مقابل فردگرایی به دست آورد.

به طرز متناقضی، این دیدگاه‌ها، با مبانی مخالف، می‌توانند در طرح‌های سیاستی مشابه سود کنند. زیرا انصاف با افراد با اجتماع، خدمت و نوع دوستی ناسازگار نیست. چندلر حق دارد استدلال کند که حزب کارگر به یک بینش نیاز دارد: اما ریشه‌های کارگر در تصور و ایده‌آل انسان کاملاً متفاوت از فردگرایی لیبرال راولزی نهفته است.
پروفسور ویلیام استافورد
لیدز

از نظر دنیل چندلر، جست‌وجوی کارگر برای چشم‌انداز باید حول ایده‌های طرفدار برابری فیلسوف فقید و تأثیرگذار جان رالز باشد. مطمئناً زمان آن فرا رسیده است که حزب کارگر بار دیگر بر برابری طلبی بنیانگذاران خود تأکید کند. تعهد حزب به برابری عملاً توسط New Labor کنار گذاشته شد و هنوز به صراحت توسط Keir Starmer احیا نشده است.

پرونده برابری بیشتر را می توان در طیفی از متفکران پیشا راولزی جستجو کرد، از RH Tawney گرفته تا جیمز مید، برنده جایزه نوبل. مید استدلال کرد که سهم بیشتری از ثروت ملی باید مشترک باشد و منافع حاصل از استفاده از آن به طور مساوی به اشتراک گذاشته شود، و برای دستیابی به این هدف، یک برنامه کاربردی ایجاد کرد.

حزب کارگر زمانی که در دهه 1970 در اپوزیسیون بود با ایده‌های مید معاشقه می‌کرد، اما در زمان ریاست جمهوری آنها را کنار گذاشت. از آن زمان، دولت‌های متوالی اجازه داده‌اند توزیع ثروت شخصی – بسیار نابرابرتر از درآمدها – به سطوح بالای تمرکز گذشته بازگردد و آسیب‌های اقتصادی و اجتماعی عظیمی به بار آورد. پذیرش ایده‌های کاملاً عملی مید، مسیری قدرتمند به سوی جامعه‌ای مترقی‌تر، منصفانه‌تر و از نظر اقتصادی قوی‌تر ارائه می‌دهد.
استوارت لنسلی
نویسنده، ثروتمندتر، فقیرتر

با تشکر فراوان از دانیل چندلر برای قطعه تازه‌اش در شناسایی مشکل اساسی رهبری کیر استارمر. من تنها نیستم که از عدم وسعت و عمق استارمر ناامید و ناامید شده ام. همانطور که چندلر می‌گوید: «استارمر برای ارائه چشم‌اندازی تلاش کرده است که بتواند این ایده‌های سیاستی نسبتاً متفاوت در حال حاضر را در یک کل منسجم قرار دهد.»

چندلر می‌نویسد که ایده‌های او به جای اینکه توسط آرمان‌گرایی رالز از بین برود، می‌تواند به تدوین این دیدگاه کمک کند. مطلقاً: آنها به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از تمام بیانیه ها و سخنرانی های حزب کارگر “که به هر یک از ما یادآوری می کنند که یک دنیای بهتر و عادلانه تر ممکن است” در کلمات پایانی قطعه چندلر ضروری است.
جانت پرسلی
شورهام بای سی، ساسکس غربی

من پیشنهاد می‌کنم که نقد دنیل چندلر مبنی بر اینکه کارگر به چشم‌انداز نیاز دارد باید با کتاب اخیر پروفسور پیتر هنسی با عنوان «وظیفه مراقبت» مطابقت داده شود.، که تاریخ بریتانیا را قبل و بعد از کووید تقسیم می کند. او پنج حوزه کلیدی را شناسایی می کند که اصول مجازی برای یک دولت هستند، تفاوتی در پنج غول Beveridge. در حالی که چهار مأموریت کایر استارمر غیرقابل انکار هستند، مفهوم “وظیفه مراقبت” یک قطب نما اخلاقی برای تمام آنچه که یک دولت کارگر به آن نیاز دارد ارائه می دهد.
سیمون کلمنتز
شفیلد

درباره هر چیزی که امروز در گاردین خوانده اید نظری دارید؟ لطفا پست الکترونیک نامه شما برای ما در نظر گرفته می شود و برای انتشار در ما در نظر گرفته می شود نامه ها بخش.