مایل به ایجاد انعطاف پذیری بیشتر هستید؟ به یاد داشته باشید هیچ “من” در تیم وجود ندارد | آدریان چیلز

من به سگم استخوان پخته نمی دهد. در مجالس خانوادگی، وقتی چنین چیزی در جهت او موج می زند، کف دستم را بلند می کنم تا این راه لذت را ببندم. تحمل ناامیدی سگ سخت خواهد بود، و همچنین تحقیر اقوام که چیزی شبیه به «آه آشغال» خواهند گفت. به همه ولگردهایی که می‌بینید در سواحل خارج از کشور برای خود مراقبت می‌کنند و چه چیزی دیگر نگاه کنید! همه جور ضایعاتی پرت می شوند و حالشان خوب است!»

این درست و غلط است. اما عمدتا اشتباه است. بله، سگ‌هایی که می‌بینید ممکن است کارشان خوب باشد، اما آنها نجات‌یافته‌اند، انعطاف‌پذیرترین سگ‌هایشان. ما کسانی را که موفق نشده‌اند نمی‌بینیم، بنابراین فقط داستان‌های بازماندگان است که گفته می‌شود. کمتر خوش شانس فراموش می شود روایت تاب آوری کج است، زیرا ما فقط یک طرف آن را می شنویم.

چیزی که در قالب بسیاری از تعبیرهای عجیب و غریب باقی مانده است، تقریباً زباله است. چیزهایی مانند: “[Insert something bad]? خوب، هرگز این کار را نکرد من هرگونه خسارت و صدمه!” یا، “آنچه تو را نکشد، قوی ترت می کند.” بله، خوب، تا یک نقطه. یک بار به یک روانشناس گفتم که در حالی که در مدرسه کمی مورد آزار و اذیت قرار می گرفتم، فکر می کردم برای این کار قوی تر می شوم. او با اجبار، تقریباً با عصبانیت به من گفت که من خوش شانس بودم، زیرا بسیاری از افرادی که مورد آزار و اذیت قرار می گیرند آسیب های پایداری را متحمل می شوند.

بنابراین داستان من کمتر درباره تاب آوری بود تا شانس. و دیدم که مقصر همان گستاخی‌هایی هستم که توسط فرد موفقی که به شایسته‌سالاری معتقد است انجام می‌دهد – یعنی من موفق هستم زیرا استعداد و اخلاق کاری من را به اینجا رسانده است. بنابراین، افراد ناموفق به وضوح فاقد یک یا هر دوی این موارد هستند. من از قلدری جان سالم به در بردم زیرا انعطاف پذیر بودم. بقیه نبودند، بیچاره ها.

همه اینها در خلال گفتگوی رادیویی با بروس دیزلی، زمانی معاون اروپایی توییتر، که اکنون نویسنده و مشاور است، به ذهنم آمد. در Fortitude – The Myth of Resilience, and the Secrets of Inner Strength، او احترام ما از انعطاف پذیری را کنار می گذارد. این چیزی است که همه ما آرزوی آن را داریم، در دیگران تحسین می کنیم و می خواهیم فرزندانمان رشد کنند. اما این چی هست؟ و آیا می توان آن را آموزش داد؟

به نظر او، از آنجایی که ماهیت آن به درستی درک نشده است، پول زیادی برای آموزش حرفه ای با هدف توسعه تاب آوری هدر می رود. و همانطور که او اشاره می کند، به همان ترتیبی که هیچ کس با گفتن اینکه آرام یا شاد باشید، آرام تر یا کمتر افسرده نشده است، “هیچ وقت در تاریخ تاب آوری کسی با گفتن “بیشتر باش” انعطاف پذیرتر نشده است. ارتجاعی.'”

جواب چیست؟ او می‌گوید اسطوره کلیدی این است که تاب‌آوری همه چیز مربوط به فرد است. فوتبالیست X، بازیگر Y یا سیاستمدار Z، همگی شروع های وحشتناکی در زندگی داشتند، اما از آنجایی که بسیار انعطاف پذیر بودند، از شانس تسلط بر زمین های خود سرپیچی کردند. این یک داستان متقاعد کننده است. اما حقیقت این است که تاب آوری در مورد آن نیست شما. این اطرافیان شما هستند که شما را مقاوم می کنند. به تنهایی اتفاق نمی افتد.

مارتین شین، بازیگر نقش رئیس جمهور آمریکا در فیلم The West Wing، یک بار گفت که نمی تواند به تنهایی این نقش را بازی کند. این کمتر به بازی او مربوط بود تا بازیگری اطرافیانش، در نحوه ارتباط آنها مبنی بر اینکه شخصیت هایشان به خرد و کاریزمای رئیس جمهور تعلق دارند. از طریق این منشور من می بینم که در حالی که هر فردی نیاز دارد از انعطاف پذیری خود استفاده کند، اما قدرت برابر، اگر نگوییم بیشتر، انعطاف پذیری است که می توانیم با حضور در کنارش به او کمک کنیم تا آن را درک کند. به نظر می رسد تاب آوری یک بازی تیمی است.