صحبت کردن در مورد سرطان سخت است، اما باز بودن در مورد ماستکتومی به من قدرت داده است | هیلاری آزبورن

منماستکتومی دوبل انجام داده ام املا یا تلفظ آن را ساده نمی‌دانم، اما وقتی به مردم می‌گویم چه اتفاقی برایم افتاده است، استفاده از آن راحت‌تر است. من فقط نمی توانم آن را به زبان انگلیسی ساده بیان کنم و بگویم که جراحان دقیقا چه کاری انجام دادند. این ممکن است تغییر کند، اما برای من خیلی دردناک به نظر می رسد، و نگران مردمی هستم که گوش می دهند.

به طور کلی، از زمانی که در تابستان گذشته به سرطان سینه مبتلا شدم، سعی کردم از صحبت کردن با عباراتی که ممکن است نامشخص باشد، اجتناب کنم. سال‌ها نوشتن مقاله در مورد محصولات و طرح‌های مالی پیچیده در نقش‌هایم روی میز پول و تحقیقات گاردین، مرا مجبور کرده است از اصطلاحات واژگان استفاده نکنم. من دوست دارم به نقطه ای برسم و از زبانی استفاده کنم که در دسترس باشد، نه کلماتی که مردم را کنار بگذارد، و در اصل این رویکرد را برای بیماری خود در پیش گرفته ام.

من به خانواده، دوستان و غریبه هایم در مورد سرطان گفته ام و اصطلاحات پزشکی را در صورت نیاز (اغلب با کمک اینترنت) تجزیه کرده ام. من جزئیات شیمی درمانی و عوارض جانبی آن را در بیشتر جزئیات تلخ بیان کرده ام. وقتی پرستارانی که به تازگی ملاقات کرده اید مدام از شما می پرسند که حرکات روده خود را توضیح دهید، در مورد برخی از این موارد کمتر بداخلاق می شوید.

من از تعبیرها اجتناب کرده‌ام، حتی زمانی که برخی از کسانی که در مراقبت از من نقش دارند به آنها رسیده‌اند. در ابتدا دو پزشک از کلمه شوم استفاده کردند. منظور آنها آشکارا سرطان بود – چه چیز شوم دیگری می تواند خود را به عنوان یک توده در سینه من نشان دهد؟ چون آنها احساس بهتری نداشتم نکرد می گویند سرطان را بررسی می کردند.

مشاوران و پرستاران دیگری که دیده‌ام خوشبختانه به زبان انگلیسی ساده در مورد آنچه اتفاق می‌افتد و اینکه چگونه قصد دارند با آن رفتار کنند صحبت کرده‌اند. آنها این جراحی را به زبان ساده توضیح دادند و فقط از کلمه ماستکتومی استفاده نکردند. بسیاری از وب سایت هایی که برای کسب اطلاعات به آنها مراجعه کرده ام نیز همین کار را می کنند.

من می توانم در مورد بازسازی و ایمپلنت هایی که همزمان با ماستکتومی انجام دادم به تفصیل صحبت کنم – حتی عکسی از زهکشی هایی که برای جلوگیری از تورم مایع جمع آوری کرده اند را به شما نشان خواهم داد. اما وقتی نوبت به قسمت اول عملیات می‌رسد، ترجیح می‌دهم برای املای آن تقلا کنم تا املا. استفاده از کلمه ماستکتومی به مردم این امکان را می دهد که از فکر کردن به معنای واقعی آن اجتناب کنند – از جمله من. مردم می توانند بفهمند که من بدون اینکه چه کاری انجام شده و کجا انجام شده است، عمل جراحی انجام داده ام. هر چیز دیگری برای من بیش از حد احشایی است.

و مردم هم به همین شکل پاسخ داده اند. هیچ کس از من جزئیات نپرسیده است. چند نفر در مورد آنچه من می گویم کمی نامطمئن به نظر می رسند، اما آنها خانواده یا دوستان نزدیکی نبودند، بنابراین من توضیحی ارائه نکردم. پسرم شنیده است که من این کلمه را به کار برده ام و نپرسیده منظورم چیست. اگر و کی انجام دهد به او خواهم گفت، اما فعلاً می داند که من به بیمارستان رفتم و عمل کردم و در حال بهبودی هستم.

در اصل برای من مفید است که به مردم بگویم که من بیمار هستم و چه چیزی اشتباه است. برخی از اینها احتمالاً بیهوده است – من نمی خواهم مردم فکر کنند که دارم نمره Wordle خود را توییت می کنم زیرا از دست داده ام که یک خبر واقعی وجود دارد یا اینکه واقعاً معتقد بودم که کلاهی با این لباس همراه است یا اینکه با آن راه می روم. به آرامی از پله ها بالا بروید

با این حال، برخی از آن‌ها این است که بدانند هر بار که در مورد آن صحبت می‌کنم چیزی به من برمی‌گردد. مردم با اطلاعات، چه مشکلات سلامتی خود یا چیزهایی که در مورد سرطان سینه می دانند، متقابلاً پاسخ می دهند. من توصیه‌هایی در مورد خدمات داشته‌ام، با داستان‌های دیگران در مورد گذراندن آن جذب شده‌ام، و با افرادی که در حال حاضر نیز از آن عبور می‌کنند، رفاقت پیدا کرده‌ام.

آنها همچنین با محبت و پیام های دوست داشتنی که حالم را می پرسند پاسخ می دهند. اینها جنبه منفی دارند – من دوست ندارم فقط اخبار بد را ارائه کنم، بنابراین حتی در کمترین زمان احساس می کنم که باید کمی نور را با سایه ارائه دهم – که می تواند خسته کننده باشد. “سلام! ممنون از متن شما زندگی من کاملاً تغییر کرده است، من پر از مواد مخدر می شوم که به این معنی است که احساس وحشتناکی می کنم و خودم را نمی شناسم و چند روزی است که مبل را ترک نکرده ام – اما فوتبال روشن است و من مجبور نیستم. از ژوئیه پاهایم را اصلاح کنم!»

به اشتراک گذاری اطلاعات با این واقعیت که چشم انداز از ابتدا به طور معقولی خوب بوده است آسان تر شده است. البته صحبت در مورد آزمایش‌هایی که تماماً شفاف شده‌اند و شیمی‌درمانی که تومور را کوچک می‌کند، بسیار آسان‌تر است.

و من همیشه نمی خواستم به همه بگویم یا در مورد آن صحبت کنم. من به طور گسترده در مورد آن صحبت نکردم تا زمانی که آزمایش های کافی برای پاسخ به سؤالات آنها در مورد میزان آن نداشتم. من برای سال‌ها به همسایه‌هایم اشاره نکردم، زیرا دوست داشتم فضایی داشته باشم که بتوانم مانند زمان‌های عادی در مورد آب و هوا و گربه صحبت کنم. به مادربزرگم نگفتم چون نمی خواستم او را نگران کنم. و زمانی که او تابستان گذشته درگذشت، من به مراسم خاکسپاری او رفتم و وانمود کردم که با کسانی که به آنها نگفته بودم خوب هستم. این جشن زندگی او بود و من می خواستم در مورد او صحبت کنم، بنابراین به سؤالات مربوط به کار پاسخ دادم که انگار هنوز هر روز به دفتر کار می رفتم و سؤالات مربوط به برنامه های تعطیلات ما را منحرف می کردم.

گفتن به دیگران که مبتلا به سرطان هستید، کمی شبیه به این است که به دیگران بگویید باردار هستید. شما همیشه نمی دانید تجربه خود افراد چه بوده است، و بنابراین واکنش آنها می تواند تعجب آور باشد. هیچ راهنمایی در مورد بهترین راه برای انجام آن وجود ندارد: آیا برای کسی واتس اپ مشکلی ندارد؟ آیا بد است که این یکی از اولین چیزهایی باشد که وقتی برای رها کردن فرزندتان حاضر می شوید می گویید؟ (این باعث شد یکی از دوستانم گریه کند، پس شاید هم همینطور باشد.) آیا گفتن به پستچی عجیب است؟ یا کمتر عجیب و غریب از پاسخ دادن به درب ظهر در پی جی های خود و کلاه پشمی و نداشتن دلیل است؟

به همه این دلایل می توانم ببینم که چرا مردم گاهی اوقات بیماری خود را برای خود نگه می دارند. و برای برخی، حریم خصوصی مهم است، یا ممکن است مشکلاتی در گفتن خانواده یا همکاران وجود داشته باشد. اما در اصل، گفتن درباره سرطان به مردم به من قدرت داده است. این به من کمک کرد تا آنچه را که اتفاق افتاده است پردازش و درک کنم. من آن را توصیه می کنم، اما با شرایط و شرایط خود شما.