خداحافظ، کلیشه های نژادی. اکنون ما داستان واقعی یک شاهزاده خانم هندی را داریم که به حق رای تبدیل شده است | آنجلی محندرا

ماولین نقش مهم در یک برنامه تلویزیونی بریتانیایی برنده جوایز و جمعیت برانگیز، محافظ شخصیبه عنوان نادیا، بمب‌گذار انتحاری، به یک نقطه صحبت ملی در نمایش زنان آسیای جنوبی روی پرده تبدیل شد. بودن پوستر این لحظه به موقع گفتمان وحشتناک بود. این امر باعث شد که GPS داخلی خود را زیر سوال ببرم: موقعیت من در این گفتگوی جهانی در مورد نمایندگی چه بود؟

من کاری را انجام دادم که بازیگران انجام می دهند – من شخصیت قبل از خودم را انسانی کردم. اما تصویر بزرگتر این بود که صنعت برای یک تغییر آماده بود. تروریسم دیگر فقط برای ما مردم قهوه ای ناامید کننده نبود، بلکه به یک موضوع گسترده تر تبدیل شده بود.

برای بسیاری از بازیگران آسیای جنوبی نسل من، هر چقدر هم که تقلیل‌کننده به نظر می‌رسد، بازی کردن کلیشه‌ها به یک آیین تبدیل شده بود: نفست را حبس کردی و به آن ادامه دادی. سپس، هنگامی که از نردبان به اندازه کافی بالا رفتید تا جدی گرفته شوید، می توانید از پلت فرم خود برای تغییر استفاده کنید. حتی می توانید به اندازه کافی شجاع یا ساده لوح باشید که با ساختن نردبان شاخه ای خود در حالی که همزمان بالا می روید – به جمع کوچک اما سرسخت خلاقان اقلیت قومی که از جلو به نمایندگی می پردازند بپیوندید.

من مشتاق گفتن داستان های بیشتر از جنوب آسیا، چند سال پیش فیلمنامه نویسی را شروع کردم و دارم روی اولین سریالم کار می کنم. تلاش برای قرار دادن مجدد موانع در تیرهای طاق به استراتژی جدید من تبدیل شده است، و این دقیقاً همان کاری است که موضوع پروژه نویسندگی آینده من، پرنسس سوفیا دولیپ سینگ، 100 سال پیش انجام داد. زندگی سوفیا به‌عنوان دختر آخرین مهاراجه پنجاب و دخترخوانده ملکه ویکتوریا، غیرعادی نبود: اقدامات او چنان جسورانه و بی‌رحمانه بود که از مطبوعات خواسته شد که آنها را مخفی نگه دارند تا مبادا باعث رسوایی سلطنتی شود و بریتانیا را لکه دار کند. تاج پادشاهی.

شاید کسی نیاز آنها به اپتیک مثبت را پس از امتناع از بازگرداندن پادشاهی شمال هند به پادشاه پنجابی خود درک کرده باشد. کمپانی هند شرقی ده‌ها سال در پنجاب چرخیده بود و با مرگ پدربزرگ سوفیا، پادشاه رنجیت، از فرصت استفاده کرد. او به عنوان یک دوست ظاهر شد و پیشنهاد کمک به محافظت از پادشاه جوان دولیپ را در برابر تهدیدات خارجی داد و سپس او و مادرش، جیندان کاور مهیب، را مجبور به تبعید به بریتانیا کرد و او را از هر چیزی که می دانست جدا کرد.

پدرم با افتخار برای ارتش بریتانیا به عنوان مدیر بودجه در بریتانیا و آلمان کار می کرد، اما سال ها بعد در یک اقدام به سرقت با اسلحه دستگیر شد. “برو خونه” بهش تف انداخته شد. بی‌عدالتی پدرم که ده‌ها سال برای کشورش کار می‌کرد و فقط به او می‌گفتند که به آن تعلق ندارد، خونم را به جوش آورد. از آن زمان تا به حال در حال جوشیدن ملایم بوده است. پدر پرنسس سوفیا خود را از طریق چرخاننده عبور کرد. پادشاهی سابق او بخشی از ثروت را برای امپراتوری بریتانیا به ارمغان آورد، اما در بریتانیا، کشوری که او برخلاف میلش در آن نگهداری می‌شد، به او برچسب لیسانس داده شد. اگرچه زنان از قراردادهای معاشقه با او سرپیچی می کردند، هیچ خانواده نجیبی پیشنهاد ازدواج او را نمی پذیرفت – او به عنوان یک نژاد پست تلقی می شد.

دفتر سلطنتی از ورود مجدد دولیپ به هند امتناع کرد، زیرا از ترس اینکه حضور او ممکن است جرقه ای برای شورش ایجاد کند. او که احساس می کرد در دام افتاده بود، توجه خود را معطوف ساخت خانه روستایی خود در بریتانیا به کاخ مغول کرد. سوفیا با پلنگ‌هایی بزرگ شد که در قلم‌های زیر پنجره اتاق خوابش پرسه می‌زدند و شاهین‌های شکار هندی که به دلیل سرما از آسمان سقوط می‌کردند. دولیپ سرانجام به تنهایی در پاریس درگذشت.

از آوارهای سلسله منحرف شده پدرش (الف بازی تاج و تختسوفیا خشم خود را برای تبدیل شدن به قدیس حامی افراد بدبخت هدایت کرد. او پناهگاه هایی برای کارگران مهاجر نادیده گرفت، سربازان مجروح هندی را معالجه کرد (بیش از یک میلیون نفر از آنها در جنگ جهانی اول برای بریتانیا جنگیدند)، و برای پیشرفت زنان بریتانیایی و هندی مبارزه کرد.

در حالی که خواهرش کاترین و شریک زندگی‌اش لینا، بچه‌های یهودی را از نازی‌ها پنهان می‌کردند و خواهر دیگرش، بامبا، برای تبدیل شدن به یکی از اولین پزشکان زن آموزش می‌دید، سوفیا در لندن مشغول پرتاب کردن خود به سمت ماشین نخست‌وزیر بود و یک «رای» زد. برای زنان» پوستر روی شیشه جلویش. جای تعجب نیست که وینستون چرچیل به سوفیا برچسب “زن خطرناک” زد. برای بسیاری از جنوب آسیایی ها، دیدن خواهران درخشان شارما که صفحه نمایش ما را روشن می کنند بریجرتون هیجان انگیز بوده است کسانی که گریه می کنند “بیدار شدند!” ممکن است آن را انتخاب غیرضروری «تنوع» بنامیم، اما حقیقت این است که دولیپ سینگ ها در دامن های ابریشمی خود در آنجا بودند و حرکات بزرگی انجام می دادند.

در حالی که نسل من تشنه حقیقت است، مجسمه ها قطع می شوند. زمان برای داستان هایی مانند سوفیا هیچ گاه پخته تر نبوده است. ما دایه های پرنده با کیف های دستی جادویی، ماشین های سخنگو و پزشکانی در زمان سفر داشته ایم. تقریباً نمی توانم باور کنم که یک قهرمان هندی بریتانیایی در زندگی واقعی وجود داشته باشد که در مواجهه با سختی ها کارهای باورنکردنی انجام دهد. اگر آنیتا آناند پیشگام نبود، داستان او ممکن بود از دست رفته باشد، که «پنجاب-(را)دار» او بر روی عکس قهوه ای از سوفیا قرار داشت، و باعث شد تحقیقات سال ها در کتابش گردآوری شود. سوفیا: پرنسس، حق رأی، انقلابی. روز جمعه، سوفیا رسماً با یک لوح آبی در خانه سابقش، خانه فارادی، روبروی کاخ همپتون کورت در لندن، گرامی داشت.

ویژگی های سوفیا در پادکست آناند و ویلیام دالریمپل امپراتوری (با میلیون ها بارگیری آن) و با موفقیت های اصلی کتاب هایی مانند Sathnam Sanghera سرزمین امپراتوری واضح است که اشتهایی فراتر از جنوب آسیایی ها برای این داستان وجود دارد. به این واقعیت توجه کنید که الماس کوه نور (که قبلا در اختیار اجداد سوفیا بود) اخبار جهانی را به خود اختصاص داده است و بسیاری خواهان بازگرداندن ارزشمندترین الماس جهان پس از مرگ ملکه الیزابت دوم به هند شدند: داستان سوفیا یک معدن طلای واقعی است.

از جانب هرگز من هرگز و خانم مارول به فصل عروسی، یک تغییر هیجان انگیز رخ داده است. اولین ابرقهرمان زن قهوه‌ای جهان و داستان‌هایی که شخصیت‌های هندی را در بر می‌گیرند، گام‌های بسیار مهمی برای بچه‌های آسیای جنوبی در سرتاسر جهان هستند تا احساس کنند دیده می‌شوند و بدانند که فرصت‌هایی که همتایان سفیدپوست‌شان در اختیارشان قرار می‌دهد نیز در دسترس است. همانطور که ماریان رایت ادلمن گفت: “شما نمی توانید چیزی باشید که نمی توانید ببینید”. حتی اگر برخی از این نمایش‌ها برای مخاطبانی باشد که سیستم ناوبری آن‌ها را «آمریکایی» نشان می‌دهد، من امیدوار هستم که امواج در اینجا نیز صنعت را در بر بگیرند. بیایید راه خود را به سمت واقعیتی که تشنه آن هستیم حرکت کنیم: زنان آسیای جنوبی متحول کننده بازی در پیشرو هستند و چراغ ها را به سوی پرنسس باورنکردنی سوفیا دولیپ سینگ روشن کنیم.

آنجلی محندرا بازیگر و نویسنده است