آ لوکوموتیو زنگ زده و گلولهزده در منطقه غیرنظامیشده که در شبه جزیره کره میگذرد، عنوان معمایی به این رمان حماسی شگفتانگیز داده است. قطار بی حرکتی که در طول جنگ کره در اوایل دهه 1950 اسیر شد، به نمادی مشهور از اشتیاق ناامید شده برای اتحاد مجدد تبدیل شده است، “فسیل یادگاری عصر تقسیم”. این قطار یک موتیف زیربنایی در شاهکار بالغ هوانگ سوک یونگ است، نمای کارگری از تاریخ قرن بیستم پیرامون تقسیم کره، که عمیقاً بر تجربه شخصی او از جنبشهای کارگری و طرفدار دموکراسی و دوره پنج ساله او در زندان به دلیل نقض قوانین امنیتی کره جنوبی با بازدید از کره شمالی در سال 1989.
Mater 2-10 که در ابتدا در سال 2020 به زبان کره ای منتشر شد، در قرن بیست و یکم با یک کارگر اخراجی کارخانه، یی جینو، اکران می شود که یک «نشستن» سرگیجه برانگیز را در راهروی یک دودکش صنعتی اجرا می کند. در یک چادر کوهنوردی مشرف به ریل راه آهن، اعتراض او به آسمان بلندتر از یک سال طول می کشد، در حالی که کارگران بسیار پایین تر به نشانه همبستگی سجده می کنند.
بیداری تنهای جینو – استعاره ای قدرتمند برای مبارزه با نیروهای غافلگیرکننده، از جمله جهانی شدن – با فلاش بک های توهم آمیز به یک قرن تاریخ کره آمیخته شده است، همانطور که سه نسل از خانواده کارگران راه آهن او شاهد آن هستند. تمرکز بر دوره استعماری ژاپن از 1910 تا 1945 است، زمانی که زبان کره سرکوب شد و “بردگان بدون ملت” آن مجبور به استفاده از نام های ژاپنی شدند. روایت جذاب بین رئالیسم گران و آنچه نویسنده آن را “رئالیسم ذهنی” می نامد – همانطور که مترجمان خاطرنشان می کنند، “نیمه راه بین فولکلور و صحبت ساده” فاصله می گیرد. نتیجه، تاریخ شفاهی است که با سوء استفادههای افسانهای و ظاهر شبحآمیز کارگران اجباری همراه شده است.
مرکز جنبش کارگری زیرزمینی، یئونگ دونگپو، جایی که نویسنده در آن بزرگ شد، مرکز راه آهن و حومه صنعتی سئول است. دو برادر، ایلچول و ایچئول – پدربزرگ و عموی جینو – معضل شدید شغل را به نمایش می گذارند: همکاری یا مقاومت؟ ایلچئول یکی از معدود کره ای هایی است که مهندس لوکوموتیو می شود، در حالی که برادر کوچکتر سوسیالیست او به جنبش استقلال می پیوندد. شورشیان میآموزد که کرهایها «در دو غل و زنجیر سنگین بسته شدهاند» که «دوچندان تحت ظلم ژاپن و سرمایه قرار دارند». با این حال، وقتی ایچول به پدرشان بکمن، یک تراشکار وفادار به راهآهنهای امپراتوری، میگوید: «آن حرامزادهها صاحب تو هستند، آنها ارباب تو هستند»، بکمن ساکت اعتراض میکند: «تغییر جهان نیاز به قدرت دارد.»
در حالی که فعالان برای خرابکاری و اعتصاب بر سر مشروبات الکلی و کیک برنج بخارپز طراحی میکنند، «پلیس فکری» ژاپن و سرسپردگان کرهای آنها اقدامات تلافیجویانه وحشیانهای را در فضای شنل و خنجری از جاسوسان و تحریککنندگان انجام میدهند. تعقیب موش و گربه ایچول توسط بازرس پلیس یاماشیتا – دوست دوران کودکی و همکار کره ای – به شدت سینمایی است، زیرا اکشن بین کره و منچوری تحت اشغال ژاپن تغییر می کند.
اعضای سلول اسیر شده برای 24 ساعت تلاش میکنند تا به کسانی که به آنها خیانت میکنند بگریزند (“همانطور که سپیده دم، ووچانگ نیز شروع شد”). منطق استعماری شکنجه به طرز وحشیانه ای توسط هموطنان کره ای اعمال می شود، از سوزن بامبو زیر ناخن گرفته تا واتربرد. در رمانی که نقش فعالی را به آنها باز می گرداند، زنان نیز در امان نمی مانند، هرچند «شانس به تنهایی تعیین می کند که آنها در کارخانه یا فاحشه خانه شروع کرده اند».
سرخوشی آزادی در سال 1945 کوتاه مدت است. یک روز پس از بمباران ناکازاکی، اتحاد جماهیر شوروی به ژاپن اعلام جنگ کرد و ارتش سرخ را در شمال کره «سریعتر و قدرتمندتر از تصرف برلین» آغاز کرد. با این حال، رمان ادعا می کند، ایالات متحده قبلاً تقسیم کره را در امتداد موازی سی و هشتم برنامه ریزی کرده بود – ویران کردن تولید غذا و از بین بردن خانواده ها – زیرا “یک ایالات متحده پیروز و یک ژاپن شکست خورده گرد هم آمدند تا با دشمن مشترک خود، اتحاد جماهیر شوروی مقابله کنند”. در جنوب مورد حمایت آمریکا، هیچ کره ای برای تبادل پرچم دعوت نشد و جنایتکاران جنگی ژاپنی نیز محاکمه نشدند. این “واقعاً تحویل حکومت استعماری” بود. همانطور که بازرس ارشد ژاپن می گوید: “ما شکست خوردیم، اما کره برنده نشد.” خیانت بدبینانه چشمان بکمن و ایلچول را باز می کند.
Mater 2-10 یادآوری حیاتی است که، در حالی که دیوار برلین ممکن است سقوط کرده باشد، جنگ سرد در کره تقسیم شده ادامه دارد. ریشههای آزار و اذیت فعالان کارگری پس از جنگ را که به عنوان «کمیسیون» لکهدار شدهاند، نشان میدهد. چندین دهه شکنجه مخالفان سیاسی در زندانهای ژاپنی به عنوان “میراث امپراتوری ژاپن” فاش شد.
پس از ارتقاء خبرنامه
او می نویسد، هدف هوانگ این بود که شکافی را در داستان های کره ای که معمولاً کارگران صنعتی را به “لکه های تاریخی غبار” تقلیل می دهد، پر کند. او نه تنها به قهرمانان زنده جان می بخشد، بلکه رمان به قدری در چشم انداز آنها زندگی می کند که ما در شوک و ناباوری شریک هستیم که آزادی به سختی به دست آمده از آنها ربوده شده است.